تحریمهای ایران هم مثل ویتنامه؟
طرفداران رابطه با امریکا به عنوان شاهد و نمونه مثال از ویتنام می آورند که با اینکه سالها در حال جنگ با امریکا بود اما امروزه روابط موفقی با امریکا دارد. این پست به بررسی موضوع می پردازد که آیا اساسا ویتنام و ایران در این موضوع مثل هم هستند یا خیر؟
ویتنام بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1954 به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم شد. حکومت بخش شمالی کمونیستی و بخش جنوبی غیرکمونیستی (پادشاهی) بود. در جنگ دو ویتنام امریکا از ویتنام جنوبی حمایت کرد. آن زمان امریکا بهانه اش برای مداخله و حمله به کشوری کمونیستی دو چیز بود: (1) مبارزه با کمونیسم (2) دفاع از دموکراسی. همان بهانه هایی که امریکای جهانخوار همیشه برای جنگ افروزی می آورد.
امریکا در سال 1960 مشاوران نظامی به ویتنام جنوبی فرستاد و 13 سال در جنگ دو ویتنام مداخله کرد و کمکهای نظامی و مالی زیادی به ویتنام جنوبی کرد. در این جنگ بیش از 50000 سرباز امریکایی کشته شدند.
در سال 1973 پیمان پاریس امضا شد و نیکسون دستور خروج نیروهای امریکایی را داد. با انعقاد این پیمان هوشی مینه دو ویتنام را متحد کرد و از سال 1975 دولت کونیستی در ویتنام بر سر کار آمد.
بعد از این روابط امریکا با ویتنام کمونیست برای 20 سال تیره و تار بود. کنگره امریکا تحریمهای شدید اقتصادی علیه ویتنام وضع کرد.
امریکا در 1977 به ویتنام پیشنهاد برقراری روابط سیاسی داد ولی ویتنام رد کرد و در مورد سربازان مفقودالاثر امریکایی هم همکاری نکرد. ویتنام برای این دو مساله (برقراری رابطه سیاسی و سربازان مفقود) شرطی داشت و آن پرداخت خسارت جنگ توسط امریکا بود.
در سال 1981 دولت ریگان بر سر کار آمد. ریگان نیز شرایطی برای رابطه با ویتنام گذاشت از جمله خروج نیروهای ویتنامی از کامبوج و آزادی اسرای جنگی امریکایی.
در سال 1987 ویتنام اسرای امریکایی را آزاد کرد.
در سال 1989 نیروهای ویتنامی از کامبوج خارج شدند. آن زمان بوش پدر رییس جمهور امریکا بود. وی تلاش بسیاری کرد تا با دولت ویتنام تماسهایی برقرار کند.
از سال 1991 امریکا برنامه ای به نام (Road map) برای برقراری رابطه با ویتنام چید. امریکا برای عادی سازی روابط با ویتنام کمکهای دارویی و پزشکی به آن کشور ارسال کرد. در عوض امریکا سه چیز از ویتنام خواست: (1) تعیین تکلیف افراد مفقود شده در جنگ ویتنام (2) موضوع اشغال نظامی کامبوج (3) آزادی زندانیانی که در جنگ ویتنام به امریکا کمک کرده بودند. ویتنام چندان همکاری در این زمینه ها نکرد ولی کلینتون گفت همکاری در شرط شماره (1) برای برقراری روابط کامل دیپلماتیک کافی است.
ویتنام در زمینه یافتن اجساد نیروهای مفقود شده امریکایی همکاریهای زیادی با امریکا کرد و این آغاز ذوب شدن یخ روابط بود.
در سال 1991 امریکا به بازرگانانش اجازه داد به ویتنام سفر کنند (لغو تحریمها)
در سال 1992 امریکا به شرکتهایش اجازه داد با ویتنام راههای ارتباطی برقرار کنند و صادرات کنند (لغو کامل تحریمها)
در سال 1993 امریکا کلا دشمنی با ویتنام را کنار گذاشت و به شرکتهایش اجازه داد در ویتنام سرمایه گذاری کنند و در پروژه های اقتصادی ویتنام فعالیت کنند.
در سال 1994 اتاق بازرگانی آمریکا در ویتنام رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. به محض لغو تحریمها شرکتهای آمریکایی به ویتنام هجوم آوردند (حدوداً 30 شرکت) و شعبه هایی را در ویتنام تاسیس کردند: شرکتهای نفتی برای استخراج نفت خام از دریای جنوب، و شرکتهای خدماتی (مشاورهای، ساخت وساز، بانکی و بیمه) و شرکتهای تولید دارو و لوازم هواپیما.
طی سال گذشته میلادی روابط تجاری دو کشور به ارزشی دو برابر نسبت به سطح آن در سال های پیشین رسیده است. در واقع روابط اقتصادی میان هانوی و واشنگتن بستر اشتراک نظر سیاستمداران دو طرف را در زمینه موضوعات مختلف به وجود آورد و بن بست تعامل میان این دشمنان دیرین را مرتفع ساخت. در ماه نوامبر گذشته پس از مدت ها گفت وگو و مذاکرات خسته کننده میان مقامات دو کشور بر سر این موضوع یک رزمناو آمریکایی برای اولین بار پس از جنگ ویتنام در یکی از شهرهای بندری این کشور که با نام رسمی «سایگون» شناخته می شود، پهلو گرفت.
یک هفته پیش از این واقعه تاریخی «پام وان ترا»، وزیر دفاع ویتنام به دعوت سه سال پیش آمریکایی ها پاسخ مثبت داد و از واشنگتن دیدار کرد. پام وان ترا به محض ورودش با استقبال کامل گارد تشریفات پنتاگون روبه رو شد. این استقبال بی نظیر باعث شد تا ۴ وزیر دیگر ویتنامی دعوت شده به آمریکا عزم خود را برای سفر به این کشور جزم کرده و طی دیدارهایی جداگانه در نیمه دوم ماه گذشته میلادی با همتایان آمریکایی خود در واشنگتن گفت وگو کنند.
دو کشور همچنین یک ماه بعد از ورود رزمناو آمریکایی به آب های ویتنام و پس از ۶ سال مجادله پیرامون جزئیات مبارزه مشترک علیه قاچاق موادمخدر، بر سر امضای قراردادی دوجانبه در این زمینه با یکدیگر به توافق رسیدند. در همان ماه توافقی دیگر در مورد از سرگیری پروازهای مستقیم میان آمریکا و ویتنام بین مقامات دو کشور به امضا رسید. مقامات دو طرف از سفر غیرمترقبه نخست وزیر ویتنام به واشنگتن سخن می گویند.
چه عواملی موجب توجه بیشتر مقامات آمریکایی و ویتنامی به افزایش سطح روابط شده است؟
(1) مقابله با نفوذ اقتصادی چین: واشنگتن هم اکنون به هر دری می زند تا وزنه های اقتصادی را پیدا کرده و آنان را در مقابل بازوی قوی اقتصادی چین در آسیا قرار دهد. تحلیلگران اقتصادی معتقدند که یکی از اصلی ترین چالش های آینده در برابر تسلط آمریکا در آسیا، نفوذ فراگیر اقتصاد چین است. به گونه ای که این نفوذ می رود تا مرزهای خود را حتی تا سایر قاره های دنیا، از جمله مناطقی که دسترسی آمریکا به آنها تا حدی مشکل است، گسترش دهد.
(2) منافع ویتنام در رشد اقتصادی بیشتر با توسعه روابط با امریکا: یکی از بدیهی ترین راه های دستیابی به رشد اقتصادی بیشتر در ویتنام، تلاش در جهت کاهش نفوذ فراگیر اقتصادی چین است. مقامات اقتصادی ویتنام معتقدند که ارتقای منافع آمریکا در این کشور می تواند به عنوان عاملی موازنه کننده در مقابل نفوذ اقتصادی چین به کار گرفته شود. این وضعیت کاملاً مطلوب نظر آمریکایی ها نیز است.
ویتنام در وضعیت کنونی اقتصادی خود نیاز مبرمی به کمک ها و همکاری های آمریکا دارد. این کشور سالانه به طور پیوسته شاهد یک رشد ۷ درصدی در عرصه اقتصادی بوده و براساس اعلام بانک جهانی دومین مقام را پس از کشور چین در این زمینه به خود اختصاص داده است. ویتنامی ها برای اینکه بتوانند از پس نیروی کار ۱۵ میلیون نفری نیازمند شغل برآیند باید به میزان رشدی بالاتر از این دست یابند. مقامات ویتنامی پیش بینی می کنند که ارتقای سطح روابط کشورشان با آمریکا می تواند بستر یک افزایش رشد ۸درصدی را در اقتصاد ویتنام پدید آورد.
ویتنام درصدد بوده است روابط خود را با آمریکا به دلیل دسترسی به بازار این کشور و کاهش نفوذ چین در آسیای جنوب شرقی افزایش دهد. ارتقای روابط با آمریکا به عنوان وزنه تعادلی در برابر جاهطلبیهای چین تلقی میشد که ویتنام در تلاش بود که خود را از وابستگی به چین برهاند.
استراتژی بلندمدت ویتنام تبدیل شدن به کشوری صنعتی تا سال 2020 میلادی است و به باور سیاستگذاران این کشور، صنعتی شدن در گرو افزایش روابط تجاری با ایالات متحده آمریکا است.
هم اکنون آمریکا بزرگترین بازار صادراتی ویتنام محسوب میشود.
(3) منافع امریکا از سرمایه گذاری در بازار 90 میلیون نفری ویتنام:
از آنجا که ویتنام جزو کشورهای در حال توسعه و نوظهور محسوب میشود، منافع زیادی در سرمایه گذاری در ویتنام وجود دارد. ویتنام با داشتن جمعیتی 90 میلیونی میتواند با خود منافع استراتژیکی به همراه داشته باشد. شرکتها و کسب وکارهای آمریکایی نیز سرمایه گذاریهای مستقیم قابل توجهی را در این کشور انجام داده اند.
(4) فروپاشی شوروی که بزرگترین متحد ویتنام بود و از دست رفتن بازارهای بلوک شرق ضربه ای مهلک به اقتصاد ویتنام بود.
(5) ویتنامیها متوجه شدند که اقتصاد متمرکز شکست خورده است.
(6) پس از پایان جنگ سرد، جو بین المللی تغییر کرد و مشارکت در زمینه توسعه اقتصادی به الگویی در صحنه روابط بین المللی تبدیل شد.
اما در مورد ایران و امریکا:
در توافق ژنو قرار شد ایران کل برگ برنده اش (یعنی 200 کیلو اورانیوم 20%) رو ظرف 6 ماه به صفر برساند و توسعه تاسیسات هسته ای نطنز و اراک و فوردو را متوقف کند و غنی سازی را به 5% تقلیل دهد اما تحریمهای نفتی، مالی و بانکی سرجایشان بماند. امریکاییها گفتند تحریمهای نفتی ایران را "بیشتر نخواهند کرد!" و این یعنی ایران را گذاشته اند سرکار. به قول بعضی ها ایران برای گرفتن حق خودش ... کرد. متعاقبا جان کری گفت ما فعلا پیشرفت هسته ای ایران رو متوقف کردیم و هدفمان این است که ایران کل بحث هسته ایش و حتی صلح آمیزش را تعطیل کند.
غربیها در این توافق خیلی امتیازهای بزرگی گرفتند و کمی امتیاز دادند. مقامات ایرانی فکر میکردند بعد از 6 ماه اتفاق مثبت تری خواهد افتاد و تحریمها به تدریج فروکش میکنند. اما ظاهرا غربیها نمیخواهند مذاکرات هسته ای از همین حد ژنو جلوتر برود و هیچ وقت هم به راه حل جامع نخواهند رسید. هدف متوقف کردن قطار پیشرفتهای هسته ای ایران بود که بهش رسیدند و پزش را هم به دنیا نشان دادند و گفتند با ترکیب تحریم و دیپلماسی موفق شده اند ایران را به زانو دربیاورند. مقامات امریکایی ایران را در چندین اظهارنظر تحقیر کردند. هدف بعدی امریکاییها در این رابطه احتمالا وقت کشی در بحث هسته ای و مطرح کردن موضوعاتی چون حقوق بشر و حمایت از تروریسم است. اینجا نقطه خوبی برای ایستادن غربیهاست. ایران مهمترین برگ برنده اش را (همان 200 کیلو اورانیوم) از دست می دهد و تحریمهای اصلی هنوز باقی هست و باز هم بیشتر می شود (که شد).
امریکاییها برای ویتنام خواستند و اراده کردند که روابط مسالمت آمیز داشته باشند اما نمیخواهند با ما رابطه مسالمت آمیز برقرار کنند. آنها نمیخواهند مذاکرات منافع دوجانبه داشته باشد. توافقنامه برد – برد برای اسراییل و امریکا حکم باخت دارد. ظاهرا آنها فقط به یک چیز راضی می شوند: باخت ایران! به قول خداوند در قرآن کریم:
برای برقراری رابطه مسالمت آمیز با امریکا دیگر چکار باید کنیم در حالیکه امریکا حسن نیت ندارد و دشمنی میکند؟