Snakky_Moses
بشنو از نی (قرآن) چون حکایت می‌کند از جداییها شکایت می‌کند کز نیستان(عرش الهی) تا مرا ببریده‌اند از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند (نفرت جاهلان ازشنیدن صوت محزون قرآن) (رب اشرح لی صدری) سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق ( عشق واشتیاق بی نهایت خدا نسبت به بندگانش ) هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من سر من از نالهٔ من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست