چه بر سر سه کوهنورد ایرانی آمد؟
خبر سخت و سنگین بود: سه کوهنورد جوان ایرانی به نامهای آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان پس از صعود به قله 8047 متری "برودپیک" در هیمالیا پاکستان، از مسیری جدید جهت ثبت آن مسیر به نام ایران، در مسیر بازگشت مسیر اصلی را گم کرده و ناپدید شدند. جست و جوها پس از چند روز بی نتیجه ماند. این سه کوهنورد از اعضای باشگاه کوهنوردان آرش بودند.

آیدین بزرگی: آیدین 27 ساله از ۱۳ سالگی کوهنوردی را آغاز کرد. وی دانشجوی سال آخر مهندسی برق در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بود. وی در هجدهمین المپیاد علمی دانشجویی در سال ۹۲ حائز رتبه ۶ کشوری شد. او همچنین رتبه یازده کنکور سراسری کارشناسی ارشد را به دست آورد.
مجتبی جراحی: 27 ساله آتش نشان فعال بخش امداد کوهستان در مرکز آتش نشانی تهران بود
پویا کیوان: جوان23 ساله کوهنورد ایرانی
درباره کوه برودپیک:
قله ۸۰۴۷ متری برودپیک (Broad Peak) یا همان K3دوازدهمین قله بلند دنیاست که در سلسله جبال هیمالیا در شمال شرقی پاکستان واقع شده است و مسیرهای صعود دشواری دارد. از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۳، ۲۵۵ بار به این قله صعود شده که هفده نفر در آن جان باختهاند. اکثر این کشتهها به ریزش بهمن بازمیگردد. بنابراین میزان مرگ و میر آن در حدود ۷ درصد است که میتوان آن را با میزان مرگ و میر قله اورست که ۹ درصد میباشد، مقایسه نمود. در عکس زیر قله A قله اصلی برودپیک و B و C دو قله دیگر آن نشان داده شده.

برودپیک فقط ۸ کیلومتر با قلهٔ مشهور k2 فاصله دارد. از روی ارتفاعات این قله نمای زیبای قله k2 به آسانی قابل مشاهده است. برودپیک دارای سه قله مجزا میباشد قله اصلی ۸۰۴۷ متر، قله مرکزی ۸۰۱۶ متر و قله شمالی ۷۵۵۰ متر و چون وسعت قله آن به بیش از یک مایل میرسد، و بنابراین به نام "برودپیک" یا همان "قله پهناور" نامگذاری گردید.
تلاشهای کوهنوردان ایرانی برای ثبت مسیر جدید
در سال ۲۰۰۹ تیم ایرانی باشگاه آرش متشکل از گروهی پرتعداد از کوهنوردان ایرانی کوشید از راه جدیدی به نام مسیر ایران ـ از جنوب غربی ـ به قله برودپیک برود. آنها توانستند تا کمپ C3 در ارتفاع 6800 متری صعود کنند. تصویر زیر مسیر جدید را به رنگ قرمز نشان می دهد. در این عکس مسیر از کمپ 3 تا قله ادامه می یابد که ابرها مسیر را پوشانیده اند.

تلاش گروه پرتعداد ایرانی به خاطر مشکلاتی که برای سلامتی کوهنوردها پیش آمد متوقف شد. تلاشهای بعدی نیز چندان موفق نبود. همین اتفاق، انگیزه رقابت را برای راهیابی به این قله دوچندان کرده بود. این همان مسیری است که این سه جوان انتخاب کردند چون ایرانیها قبلا روی آن مسیر کار کرده بودند (مسیر سبز رنگ در عکس زیر).

بچه ها تجربه و آمادگی کامل برای این صعود را داشتند چرا که پیش از این نیز به هیمالیا سفر کرده و این سومین مرتبهای بود که تصمیم به صعود از قلهای در این رشته کوه را داشتند. تیم ایران در روز نوزدهم خرداد ماه به پاکستان سفر کرد.
آنها کوهنوردان با تجربه ای بودند و برای تمام لحظات صعود خود برنامه داشتند. روش این کوهنوردان برای صعود روش سبکبار و آلپاینی (Alpine style) بود.
در صعودهای آلپاین آذوقه ای که کوهنورد با خودش می برد کاملا برای طول مدت برنامه تنظیم شده. در این سبک از طناب ثابت و باربر و اکسیژن استفاده نمی شود و کوهنورد تمام وسایل خود را شخصا به دوش می کشد. بنابراین در سبک سبکبار و سریع کوهنورد می بایست تناسب اندام و کارآزمودگی داشته باشد. کوهنورد در پای قله کوله پشتی های بزرگی را حمل می کند و به تدریج بارهای اضافی را در مسیر باقی می گذارد تا برای برگشت آب و غذای لازم را در اختیار داشته باشد. به مرور با بالارفتن از دامنه های قله بار انها سبک تر می شود و هنگام رسیدن به قله تقریبا هیچ چیزی همراه انها نیست. انها مدت کوتاهی را روی قله می مانند و پس از آن به سرعت راه بازگشت را پیش می گیرند و سبکبال به سوی دره پیش می روند. تنها تیم های قدرتمند می توانند از این روش استفاده کنند چون در این صعود تمام تجهیزات بر دوش کوهنوردان است و باربر هم در کنار آنها نیست. در واقع تیم ایران را افرادی با توانایی های فردی بسیار بالا تشکیل می داد. این کوهنوردان برای رسیدن به کمپ 3 از روش کلاسیک استفاده کردند و بعد از آن با یک حرکت افقی به سمت مسیر اصلی رفتند و از آنجا به سمت بالا رفتند.
کوهنوردان ما شنبه 22 تیرماه صعود به سمت قله را شروع کردند. تیم پشتیبانی این صعود یعنی رامین شجاعی (سرپرست تیم 5 نفره آرش) و افشین سعدی عضو دیگر تیم به علت بیمار شدن در ارتفاع ۷۳۰۰ متری (شجاعی به خاطر مشکل ریه و سعدی به خاطر ارتفاع زدگی که مشکلاتی طبیعی هستند) متوقف شدند و نتوانستند همراه آن سه نفر صعود کنند. بناچار این دو عضو تیم در کمپ اصلی ماندند و بقیه را هدایت میکردند. البته اگر آنها بیمار نمیشدند همراه بقیه صعود میکردند.
کوهنوردانمان سه شنبه صعود به قله را انجام دادند و موفق شدند پرچم کشورمان را بر این قله برافراشته کنند. آفرین به عزم و اراده و همت و غیرتشان. ولی مسیر را در برگشت گم کردند و در حالی که انتظار میرفت تا بعدازظهر به کمپ C3 بازگردند هیچ گاه این اتفاق رخ نداد. آنها در مسیر بازگشت به دلیل طوفان و سرمای شدید، خستگی و کافی نبودن دید زمینگیر شده بودند. برنامه ریزی آنها دقیق بود و مسیر صعود را با موفقیت طی کردند و اگر در بازگشت مسیر را گم نمی کردند و همه چیز طبق برنامه پیش رفته بود هیچ مشکلی پیش نمی آمد.
چهارشنبه بود که بچه ها اعلام کردند آب و غذا می خواهند. لازم به ذکر است که صرفا "حضور" در ارتفاع بالای 7000 متر انرژی فرد را تخلیه می کند. خستگی، یخ زدگی و پایین آمدن توان جسمی به آنها اجازه نداد حتی مختصات مکان توقف خود را به صورت پیامک به گروه پشتیبانی ارسال کنند. هم باشگاهی های این کوهنوردان (گروه پشتیبانی) چندین بار از آیدین بزرگی خواستند که مختصات محل حضورشان را بفرستند تا با دانستن محل دقیق آنها، بهتر بتوانند کمک رسانی کنند اما او گفت که به دلیل یخ زدگی انگشتانش نمی تواند این کار را انجام دهد.
آیدین بزرگی ساعت ۶ صبح روز پنجشنبه ۲۷ تیر ماه در تماس به وسیله موبایل ماهواره ای ثریا با کمپ اصلی (BC) از وضعیت نامناسبشان خبر داد و خواستار آب، غذا و کمکهای فوری شد و در ادامه در دو تماس دیگر در ساعت ۷ و ۱۰ صبح از بحرانی شدن وضعیتشان خبر داد.
در اولین اقدام، تلفن های همراه کوهنوردان را برای برقراری تماس و نبود هرگونه محدودیتی به صورت کامل از نظر مالی شارژ نمودند تا محدودیتی از نظر رومینگ و برقراری ارتباط نداشته باشند. در دومین گام، جهت یافتن طول و عرض جغرافیای دقیق کوهنوردان، مکاتبات و پیگیریهای مستمری با اپراتور تلفن ماهواره ای بین المللی کوهنوردان برقرار شد اما متاسفانه این اپراتور همکاری مناسبی با وزارت ارتباطات نداشت و نهایتا با فشارهای متعدد و تلاش مستمر و برقراری ارتباط با نهادها و مجامع بین المللی بعد از 48 ساعت اطلاعات مربوط به مکان جغرافیایی کوهنوردان را در اختیار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار داد.
وزیر ارتباطات درباره دیر شدن کمک های امدادی به 3 کوهنورد ایرانی گیر افتاده در کوه k3 پاکستان گفت: "به محض اینکه این خبر به ما اعلام شد، با مرکز تلفن ماهواره ای تماس گرفتیم. ما از آنها فرکانس موبایلی را می خواستیم که کوهنوردانمان از کوهستان با آن تماس گرفته بودند ... تا سحر بیش از 20 بار تماس گرفتیم اما به جایی نرسیدیم. بعد گفتند باید از طریق چینی ها پیگیری کنیم. سفیرمان در چین با چینی ها صحبت کرد، اما این مشکل اصلا ارتباطی با چینی ها نداشت... دوباره با اماراتی ها که اپراتور این شرکت ماهواره ای آنجا بود تماس گرفتیم. سفیرمان در ابوظبی پیگیر شد اما باز هم اطلاعات را برای نجات جان کوهنوردان مان به ما ندادند."
تعلل اپراتور بینالمللی در مکانیابی 3کوهنورد به بهانه تحریم ها بود.
بعدازظهر همان روز تیم امداد از کمپ اصلی به سمت C3راه افتاد و دیر وقت به آنجا رسید. پیش از رسیدن گروه امداد، آیدین بزرگی یک بار دیگر در ساعت 20:25 به وقت محلی با کمپ اصلی تماس گرفته و گفته بود که در نزدیکی گذرگاه در ارتفاع ۷۸۰۰ متری است و با اشاره به پاره شدن چادرشان، از وخامت اوضاع پویا کیوان و مجتبی جراحی خبر داد.
در روز جمعه ۲۸ تیر ماه، تیم کمکرسانی برای یافتن این کوهنوردان راهی شد. یک کوهنورد آلمانی به نام توماس لامل هم همراه با یک راهنمای محلی توسط بالگرد به نزدیکی منطقه کوهنوردان ایرانی مفقود شده در قله برودپیک در پاکستان رفت اما موفق به یافتن آنها نشد.

علاوه بر کوهنورد آلمانی، دو تیم شامل کوهنوردان پاکستانی و سوییسی نیز برای نجات سه کوهنورد گم شده ایرانی در منطقه حضور یافتند و کوهنوردان پاکستانی نیز روز جمعه برای نجات این کوهنوردان اقدام کردند که به دلیل بد بودن شرایط جوی و مناسب نبودن مسیر به کمپ اصلی بازگشتند.
آخرین تماس آیدین بزرگی در ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه صورت پذیرفت و از سختی شرایطشان خبر داد. پس از آن ظاهراً دیگر تماسی برقرار نشده است.
نقطهای که پالس جی پی اس و تلفن ماهوارهای این کوهنوردان ارسال کرده نشان می داد که تیم سه نفره گردنه بین قله اصلی و فرعی را با گردنه اصلی بین کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته و با اشتباه گرفتن راه بازگشت، در موقعیت خطرناکی قرار گرفته اند. البته نقطه ای که آخرین بار آیدین تماس داشته باز هم محل دقیق اقامت آنها نبود. ممکن است آیدین بیهوش شده یا بیسیم از دستش پرت شده باشد. آنها در ارتفاع ۷۰۰۰ هزار متری بودهاند. شرایط در آنجا واقعا سخت است.
اگر شجاعی و سعدی بیمار نمی شدند و در در بهترین حالت می بودند باز هم نمیتوانستند به آنها کمکی کنند. در ارتفاع بالای 7000 متر که امکان حمل نفر دیگری وجود ندارد. تنها راه کمک به آنها حضور یک تیم قوی چند نفره بود که با در اختیار داشتن مختصات دقیق، امکانات لازم را به کوهنوردان برساند تا آنها چند روز استراحت کرده و ریکاوری لازم را انجام دهند تا بتوانند خودشان مسیر راه را به سمت پایین ادامه دهند.
چهارشنبه دوم مرداد، گروهی از کارشناسان نجات بین المللی اعلام کردند که سه کوهنورد ایرانی فوت نموده اند. به گفته آنها یکی از کوهنوردان در شکاف عمیق سقوط کرده، یکی گم شده و دیگری در کمپ شماره سه گیر افتاده بود. تلاش برای کمک به کوهنورد کمپ 3 به دلیل شرایط جوی ناکام ماند. به گفته سرکرده آلمانی این گروه، امکان زنده ماندن انسان در ارتفاع بالای هفت هزار متر، برای بعد از سه تا چهار روز منتفی است.
توماس لامل آلمانی، کوهنورد و جستجوگر مشهور کوهستان که برای پیدا کردن کوهنوردان مفقود شده ایرانی در قله برودپیک پاکستان چند روزی را مشغول کار بود و با بالگرد به عکس برداری از منطقه مورد نظر پرداخته بود آخرین نظر خود را در خصوص این جستجو به همایون بختیاری، مسئول باشگاه کوهنوردی باشگاه آرش به شرح زیر اعلام کرد:
"من کاملا اطمینان دارم و به علت ارتفاع بالا و از دست دادن آب بدن (dehydration) هیچکدام از این سه نفر دیگر زنده نیستند. نظر دیگر من این است که به دلیل اینکه آنها جای بسیار دورتر از مسیر نرمال و در ارتفاع حداقل ۷۵۰۰متری قرار دارند هیچ شانسی برای پایین آوردن آنها وجود ندارد. هلیکوپتر تنها میتواند نفرات را از ارتفاع ۵۸۰۰ متری به پایین بیاورد. هر چیزی که بالاتر از این ارتفاع باشد باید به وسیله انسان حمل شود.
در گذشته عملیاتی برای پایین آوردن افراد از این ارتفاع انجام شده ولی از روی مسیر نرمال بوده است. برای ما دو محل وجود دارد که امکان دارد اجساد در آنجا باشند:
الف) محلی که آخرین تماس تلفنی ماهوارهای از آن صورت گرفته است
ب) نقطه زرد رنگ مشخص شده در عکس

هر دو نقطه در ارتفاع بالای ۷۵۰۰ متری و ۵۰۰ متر زیر قله و خارج از مسیر نرمال هستند. هیچ شانسی برای پایین آوردن ایشان وجود ندارد. من به عنوان یک کوهنورد اعتقاد راسخ دارم که هیچکدام از این سه نفر راضی نبوده اند که کسی برای پایین آوردن اجسادشان جان خود را به خطر بیندازد. آنها عاشق کوهستان بودند پس چرا نگذاریم آنها در جایی که اینقدر دوست داشتند در آرامش بمانند. دو نفر باربر پرچم ایران را در بالای قله اصلی پیدا کرده اند. بنابراین مسیر ایرانیان به روی قله برودپیک به طور کامل و موفقیت آمیز توسط این سه کوهنورد صعود شده است. به نظر می رسد که آنها قله سنگی یال را اشتباه پایین آمدهاند."
از آنجا که اجساد این کوهنوردان عزیز در ارتفاع بالای 7000 متر و در مسیر اصلی نیست که محل رفت و آمد باشد، احتمالا هیچگاه اجساد آنها یافت نخواهد شد. در این ارتفاع اگر فرد مصدوم خودش حرکت نکند امکان امدادرسانی وجود ندارد. در آن ارتفاع کوهنورد خودش را به سختی حرکت می دهد چه برسد به اینکه بخواهد فرد دیگری را حمل کرده و به پایین بیاورد. در این صورت جان خودش در خطر خواهد افتاد.
به گفته کارشناسان به دلیل اینکه کوهنوردان برای به ثمر رساندن مرحله ابتدایی صعود به یک قله انرژی زیادی صرف میکنند، بسیار اتفاق میافتد که در بازگشت دچار مشکل میشوند. اکثر حوادث کوهنوردی در راه برگشت اتفاق می افتد. حوادث کوهنوردی حتی برای حرفه ای های جهان هم اتفاق می افتد، مثل جرزی کوکوشکا (Jerzy Kukuczka) که یکی از بهترین کوهنوردان ارتفاع در تاریخ بود. او تمام ۱۴ قله۸۰۰۰ متری جهان را ظرف مدت ۸سال فتح کرد. وی تمام قلهها را به جز اورست بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد (البته در مقام مقایسه ما محمد اوراز را داشتیم که قله اورست را هم بدون کپسول اکسیژن فتح کرد). ایرانیها یک بار تجربه امدادرسانی در ارتفاع بالای 7000 متر را برای محمد اوراز (نابغه کوهنوردی ایران و نخستین فرد مسلمان صعودکننده به قله اورست) داشتند که در هنگام صعود به قله گاشبروم۱ در پاکستان، به علت ریزش بهمن سقوط می کند، هفت روز طول کشید تا او را به جایی رساندند که بتواند سوار هلی کوپتر شود. بعد از این عملیات بسیاری از کوهنوردان خارجی این عملیات نجات را کاری بس خطرناک و به خطر انداختن جان بقیه نامیدند.
انتشار نامه آیدین بزرگی
پرستو ابریشمی کوهنورد زن کشورمان در وبلاگ خاک خوب اظهار داشت که آیدین بزرگی نامه ای به وی داده و از او خواسته تا پس از صعود آنها، نامهاش را منتشر کند. قسمتهایی از این نامه به شرح زیر است:
"... اینجاییم نه از برای خودخواهی، نه از برای خودنمایی، اینجاییم از سر عشق، اینجاییم از سر شور، از سر غرور. اینجاییم از برای رشد، از برای اوج، از سر جنون، اینجاییم برای پایان، پایان یک آغاز، پایانی که آغازی بلند پروازانهتر را نوید دهد ...
... که تیر خلاصی است بر نتوانستنها، بر خودکم بینیها، بر در حصار ماندنها، بر گرفتار تکرار شدنها. آری تیر خلاصی است بر ماندنها، نرفتنها، نرسیدنها، غروبی است برای این فرسایشها و طلوعی است برای ریشه زدنها، برای شکوفه دادنها. بوی خوش تغییر است و مهر ابطال است بر راکد بودنها.
میخواهیم مال خودمان باشد، راه خودمان باشد، مسیر خودمان باشد، طناب خودمان باشد، از نفس و عرق خودمان باشد. میخواهیم توانستن را معنی کنیم، میخواهیم تغییر را زندگی کنیم، میخواهیم خواستن را بفهمیم، خواستن را بخواهیم...
... میخواهیم راهی را برویم که درست است، که رو به اعتلاست. میخواهیم طعنه بشنویم، مسخره شویم، مضحکه شویم، پولهایمان را هدر بدهیم، بدویم، گریه کنیم، خطر کنیم. میخواهیم کوهنورد باشیم، میخواهیم میراث بران شایستهای باشیم، نمیخواهیم زیر چتر زور باشیم، نمیخواهیم کور باشیم.
آری، ما اینجاییم ... تا یادگاری از خودمان به جا بگذاریم، توشهای برای کوهنوردان آیندهٔ کشورمان. اینجاییم تا بر تن یک کوه هشت هزار متری یادگاری خودمان را بنویسیم، نام ایرانمان را حک کنیم...
چه کسی است که بتواند جلوی عزم ما بایستد؟ عزم ما از ذره ذرهٔ وجود کوهنوردان ایران است. عزم ما بیپولی را نمیشناسد، عزم ما خطر را میهراساند، عزم ما نیازی به اجازهٔ پشت میزنشینانی ندارد که خود را رئیس و سرپرست میدانند، که خود را تافتهٔ جدا بافته میدانند، که خود را نخبه میپندارند، که خود را کوهنورد میدانند، که آناناند که محتاج عزم مایند، که آناناند که زیر چتر مایند. عزم ما نامه و گواهی و مجوز شورا نمیخواهد.
عزم ما ریشه در ذات ما دارد، ریشه در پیشکسوتان ما دارد، ریشه در عمق وجود آنانی دارد که زندگیشان را وقف کوهنوردی این کشور کردهاند. عزم ما عزم جوانی است، ?