Blogs

نمره ی بد کارنامه می ارزه به همه ی بدی ها!

Mathematics
| 6

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود ، با تعجب دید که تخت خواب کاملا مرتب و همه چیز جمع و جور شده .یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود: "پدر"

وضعیت غیر عادی او را نگران کرد! با بدترین پیش داوری های ذهنی آن را باز کرد و با دستان لرزان نامه را خواند!

پدر عزیزم

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم .من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم ماریا فرار کنم ، چون می خواستم  رویارویی با مادر و تو رو بگیرم.

من احساسات واقعی رو با ماریا پیدا کردم ، او واقعا معرکه است ، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیز بینی هایش ، خالکوبی هایش ، لباس های تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره

اون یک کلبه توی جنگل داره و کلی هیزم برای زمستون .ماریا به من گفت ما میتونیم  شاد و خوشبخت شیم . ما فقط احساسات نیست ، پدر او حامله است .ما یک رویای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. ماریا چشمان من رو به روی حقیقت باز کزد که ماریجوانا واقعا به کسی صدمه نمیزنه . ما اونو برای خودمون می کاریم و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن ، برای تمام کوکائینها و اکستازیهای که می خوایم. در ضمن دعا میکنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه تا حال ماریا بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره .نگران نباش پدر ، من 15 سالمه و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم .

یک روز ، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم ، اونوقت تو میتونی نوه های زیادت رو ببینی

با عشق پسرت

John

 

پاورقی: پدر،هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست ، من بالا هستم تو خونه ی تامی .فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه! دوست دارم! هر وقت برای اومدن به خونه امن بود بهم زنگ بزن