Blogs
رئالیسم

رئالیسم

Turbolance
| 1

نترس رفیق این شهر امام زاده اش شفا بده نیست و سال پیش شب ادراری مادر بزرگ را شفا نداد.. و او هر هفته موقع شسته شدن تشکچه اش مقابل عروسهای فامیل... ذکر " با من اسمهو دوا و ذکرهو شفا " را فراموش میکرد و صورت چروکش سرخ میشد تا روزی که مرد...

...امام زاده که ساختگی باشد ، باید هم صف توالتش شلوغتر از اطراف ضریح باشد...

ما میدانیم... میفهمیم...

اما.. صف مرغ امروز شلوغ بود و به کارهای دیگر نرسیدیم / این روزها همین که شکممان سیر باشد .. کافیست

باور کن دلم برای روزهای باروری باغچه تنگ شده... باور کن این روزها دلم نبودن میخواهد...
ادامه ...