.. مرکز جک درمانی !..فقط برای شادیه دوستانم
شب امتحان خوابگاه دخترا: واااای فقط ۴ دور کتاب خوندم..به دور ۵ نرسیدم میفهمی؟
!! خوابگاه پسرا: احمق مگه نمیگم شاه دسته منه رد کن
! دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم..می گن بچه است..نمی فهمه
! وقتی نوجوان هستیم..می گن نوجوونه..نمی فهمه
! وقتی جوان هستیم..می گن جوونه و خامه..نمی فهمه
! وقتی بزرگ می شیم..می گن داره پیر می شه..نمی فهمه
! وقتی هم پیر هستیم..می گن پیره..حالیش نیست!..نمی فهمه
!فقط موقعی که می میریم میان سر قبرمون و می گن..عجب انسان فهمیده ای بود
دلم میخواد راننده ماشین پلیس بشم..بلندگو بگیرم دستم بگم :
راننده پژو حرکت کن!
مگان ؟..سرت رو بنداز پایین..مگه خودت خواهر مادر نداری !؟
ماکسیمای مشکی ؟..شیطون دخترای قشنگی سوار کردی !؟
206 صندوق دار ؟ آهنگت خیلی قدیمیه..عوضش کن..!؟
بنز مشکی ؟..بنننننننز !..فخر می فروشی ?!! بزن بغل !
* * * *
اوایل ترم بود..صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه..چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون
سوار تاکسی شدم..مدتی گذشت..دیدم اووووف..یکی از دخترای آس و خوشگل کلاسمون..برای تاکسی دست تکونداد و جلو نشست..یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه..بلکه یه فرجی شد
با صدایی که دو رگه شده بود..پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید..دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه..اجازه بدین خودم حساب می کنمو این حرفا..منم که عمرا این موقعیتو از دست نمی دادمو کوتاه نمی اومدم..می گفتم به خدا اگه بزارم
! تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده..هَمَشَم می دیدم نیشِ راننده بازه
خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم بعدش گفت: چطوری با این پونصدی میخای کرایه ی بقیه رو هم حساب کنی؟
یهو انگار فلج شدم !..پول دیگه ایی هم نداشتم..الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشیه تابلوُ..که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد..ولی از خنده داشت می ترکید
داشت گریه ام میگرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟
! حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه..بعد بهش گفتم: “باشه” این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم..ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم
! اسمه منو سیو کرده..مستضعف
* * * *
* * * *
! به سلامتی مادرا..که وقتی با جارو برقی میان تو اتاق انگار چنگیز خان حمله کرده
* * * *
* * * *
* * * *
* * * *