Blogs

.. مرکز جک درمانی !..فقط برای شادیه دوستانم

VRohAm
| 607
شاید تکراری باشه..ولی عزیزم..بازم لبخند بزن

* * * *

: تفاوت روزای هفته در بهشت و جهنم
بهشت: شنبه..شب جمعه..دوشنبه..شب جمعه..چهارشنبه..شب جمعه..بازم شب جمعه

جهنم: عصر جمعه..22 بهمن..عصر جمعه..عصر ِ 13 به در..عصر جمعه..1 مهر..بازم عصر جمعه


* * * *

شب امتحان خوابگاه دخترا: واااای فقط ۴ دور کتاب خوندم..به دور ۵ نرسیدم میفهمی؟
  !! خوابگاه پسرا: احمق مگه نمیگم شاه دسته منه رد کن


* * * *

! دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم..می گن بچه است..نمی فهمه
! وقتی نوجوان هستیم..می گن نوجوونه..نمی فهمه
! وقتی جوان هستیم..می گن جوونه و خامه..نمی فهمه
! وقتی بزرگ می شیم..می گن داره پیر می شه..نمی فهمه
! وقتی هم پیر هستیم..می گن پیره..حالیش نیست!..نمی فهمه

!
فقط موقعی که می میریم میان سر قبرمون و می گن..عجب انسان فهمیده ای بود


* * * *
دلم میخواد راننده ماشین پلیس بشم..بلندگو بگیرم دستم بگم :
راننده پژو حرکت کن!
مگان ؟..سرت رو بنداز پایین..مگه خودت خواهر مادر نداری !؟
ماکسیمای مشکی ؟..شیطون دخترای قشنگی سوار کردی !؟
206 صندوق دار ؟ آهنگت خیلی قدیمیه..عوضش کن..!؟
بنز مشکی ؟..بنننننننز !..فخر می فروشی ?!! بزن بغل !


* * * *


اوایل ترم بود..صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه..چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون

سوار تاکسی شدم..مدتی گذشت..دیدم اووووف..یکی از دخترای آس و خوشگل کلاسمون..برای تاکسی دست تکونداد و جلو نشست..یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه..بلکه یه فرجی شد
با صدایی که دو رگه شده بود..پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید..دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه..اجازه بدین خودم حساب می کنمو این حرفا..منم که عمرا این موقعیتو از دست نمی دادمو کوتاه نمی اومدم..می گفتم به خدا اگه بزارم
! تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده..هَمَشَم می دیدم نیشِ راننده بازه
خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم بعدش گفت: چطوری با این پونصدی میخای کرایه ی بقیه رو هم حساب کنی؟
یهو انگار فلج شدم !..پول دیگه ایی هم نداشتم..الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشیه تابلوُ..که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد..ولی از خنده داشت می ترکید
داشت گریه ام میگرفت که اس.ام.اس داد و گفت:  پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟
! حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه..بعد بهش گفتم: “باشه” این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم..ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم

! اسمه منو سیو کرده..مستضعف


* * * *


باباهامون جلوی باباهاشون پاشونو دراز نکردن
ما پاهامونو دراز کردیم..اما به احترامشون جلوشون سیگار نکشیدیم
! بچه هامون اگه تو جمع نزنن زیر گوشمون شانس آوردیم



* * * *


! به سلامتی مادرا..که وقتی با جارو برقی میان تو اتاق انگار چنگیز خان حمله کرده


* * * *

یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر..به مامانشم میگه مادر
 ! میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم


* * * *

با دوست دخترم رفتیم برای اهدا عضو ثبت نام کردیمو این حرفا
! آقا مارو جو گرفت هرچی بود تیک زدیم 
خدا نکرده اگه اتفاقی بیوفته برام..فقط پوستم میمونه
! که توی یه نایلون میارن در خونه تحویل میدن


* * * *

دوستم: چقد مامان بابات خوب و مهربونن 
! من: واسه اینکه تو اینجایی

* * * *


یه کشتی داشت رو دریا می‌رفت..ناخدای کشتی یهو از دور یه کشتی دزدای دریای رو دید..سریع به خدمه‌اش گفت: برای نبرد آماده بشین..ضمنا اون پیراهن قرمز من رو هم بیارین ! خلاصه پیراهنه رو تنش کرد و درگیری شروع شد و دزدای دریایی شکست خوردن
 
کشتی همینطوری راهشو ادامه می‌داد که دوباره رسیدن به یه سری دزد دریایی دیگه..باز دوباره ناخدا گفت واسه جنگ آماده بشینو اون پیراهن قرمز منم بیارین تنم کنم!! خلاصه.. زدن دخل این یکی دزدا رو هم آوردنو باز به راهشون ادامه دادن

یکی از ملوانا که کنجکاو شده بود..از ناخدا پرسید: ناخدا..چرا هر دفعه که جنگ می‌شه پیراهن قرمزتو می‌پوشی؟ ناخدا می‌گه: خوب برای اینکه توی نبرد وقتی زخمی می‌شم.. پیراهن قرمزم نمی‌ذاره خدمه زخمای منو خونریزیمو ببینن در نتیجه روحیه‌شون حفظ می‌شه و جنگ رو می‌بریم

خلاصه..همینطوری که داشتن می‌رفتن..یهو 10 تا کشتی خیلی بزرگ دزدای دریایی رو که کلی توپ و تفنگ و موشکو تیر کمونو اکلیل سرنج و از این چیزا داشتن می‌بینن ! ناخداهه که می‌بینه این دفعه کار یه کم مشکله..داد می‌زنه: خدمه سریع برای نبرد آماده بشین..ضمنا پیراهن قرمز منو با شلوار قهوه‌ایم بیارین


* * * *
..ادامه ی جکها..توی کامنتها

...شادیتونو ببینم

..خوشحال میشم مطلب طنزی دارید..برای شادیه عزیزان کامنت بزارید