
خسرو انوشیروان از دودمان ساسانیان
خسرو انوشیروان از دودمان ساسانیان(قبل از اسلام) و یکی از بزرگترین پادشاهان ایران بود که به دادگری پرآوازه شده است. به هنگام زمامداری وی قلمرو سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت. او پس از به دست گرفتن فرمانروایی ایران کوشش خود را برای سامان دادن به سازمان آشفتهی کشور آغاز کرد و طی نزدیک به نیم سده فرمانروایی، پیشرفت اقتصادی، ادبی، علمی و هنری چشمگیری را برای ایرانیان به ارمغان آورد. سازمانی که او برای دولت ایران پی افکند، تنها در دوران زندگی او پابرجا نماند، بلکه الگویی برای فرمانرواییهای دیگر شد و گسترش آن تا روزگار خلافت عباسیان نیز ادامه یافت. بر پایهی پژوهشهای ارنست اشتاین، اصلاحات اداری امپراتوری بیزانس(روم شرقی) در سدهی هفتم میلادی، برداشتی از اصلاحات شاهنشاهی ایران در سدهی ششم میلادی بوده است.
انوشه روان کسری انوشیروان خدمات بسیاری به ایرانزمین کرد بخوانید برخی از آنان را :
● آبادی ویرانیها
انوشیروان نخست فرمان داد داراییهایی را که مزدکیان از مردم گرفته بودند، به آنان بازگردانند و داراییهای را که دارندگان واقعی آنها روشن نیست، برای آبادی ویرانیها هزینه کنند. دربارهی زنانی که مزدکیان ربوده بودند، فرمان داد چنانچه زنی پیش از آن شوهر نکرده یا شوهرش را از دست داده باشد، اگر مرد رباینده از نظر جایگاه اجتماعی با آن زن برابر باشد، باید او را به عقد شرعی خود درآورد.
● بهبود سازمان اداری و دارایی
خسرو انوشیروان نظام اداری ایران را دگرگون کرد و نظام وزیران یا دیوانها را پدید آورد که زیر نظر نخستوزیر به کارهای کشوری و لشکری میپرداختند. او برزویهی دانشمند را نخستوزیر خود برگزید و به اصلاح نظام مالیات پرداخت. پیش از انوشیروان پایهی مالیاتی که هر فرد باید میپرداخت، روشن نبود.
● سازمان نوین ارتش
تا زمان خسرو انوشیروان سپاه ایران زیر فرمان یک نفر سردار بزرگ با عنوان ایرانسپاهبد بود و سپاهیان از مردمان وابسته به اشراف بودند. انوشیروان منصب ایرانسپاهبد را لغو کرد و چهار سپاهبد برای چهار گوشه از کشور فرستاد: سپاهبد خاور(خراسان، سیستان و کرمان)، سپاهبد جنوب(فارس و خوزستان)، سپاهبد باختر(عراق تا مرز بیزانس) و سپاهبد شمال(ماد و آذربایجان). او جیرهی مناسب و ثابتی برای سپاهیان تعیین کرد و به جنگاورانی که اسب نداشتند، اسب و اسلحه داد. بنابراین، سپاه منظمی پدید آورد که به فرمان شاه بود تا به فرمان اشراف.
● پشتیبانی از دانشمندان
بنیانگذاری دانشگاه گندیشاپور به شاپور دوم باز میگردد، اما شکوفایی آن دانشگاه در زمان خسرو انوشیروان رخ داد. به پشتیبانی او بود که دانش اخترشناسی پیشرفت کرد و زیج شهریاری پدید آمد. او نه تنها دوستدار دانش بود که خود اندیشمند بزرگی بود و به نوشتهی اکاثیاس، فلسفه را از اورانوس، پزشک و حکیم سریانی، آموخت. او با دانشمندان و فیلسوفان به گفت و گو مینشست و از پرسش و پاسخ او با پریسیکانوس دو کتاب فراهم شد. آوازهی دانش دوستی انوشیروان چنان در جهان آن روز پیچیده بود که با بسته شدن مدرسهی آتن در سال ۵۲۹ میلادی، بسیاری از فیلسوفان یونانی به گندیشاپور کوچ کردند .بسیاری پیدایش خط پهلوی و نوشتار اوستا را به زمان این
پادشاه نسبت میدهند.
● داد و دادگستری
خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه گوید: پیرزنی از آذربایجان به نزد شاه آمد و گلایه کرد که والی آذری ملک او را به زور ستانده، شاه فرمان داد همه دارایی والی را بستانند، وی را بکشند و گوشت تنش را به سگان دهند و در پوستش کاه کنند و بر شهر آویزان کنند تا همگان بدانند سزای ستمکار چیست. و گویند نوشیروان بر دیواره قصر خود زنجیری آویزان کرده بود که سرش به زنگی در کاخ میرسید و هر آنکس که زنجیر را میکشید، شاه حاضر میشد تا به سخنان و دادخواهی آنکس گوش فرادهد.
● انوشیروان و رومیها
انوشیروان طی پنجاه سال فرمانروایی چند بار با رومیها جنگید. در جنگ نخست صلح برقرار شد. در جنگی بعد خسرو انطاکیه را تصرف کرد و بر روم شرقی پیروز شد. سپس خسرو "کالینیکون" را نیز گرفت و تا سال ۵۴۵ چند درگیری دیگر بین رومیها و ایرانیها رخ داد که گاهی ایرانیها و گاهی رومیها پیروز شدند.
● نبرد با هفتالیان
پس از این که انوشیروان در پی پیمان صلح ۵۰ ساله از سوی رومیها آسوده گشت، بر آن شد که برای همیشه به باجخواهیها هفتالیان پایان دهد و آنها را شکست دهند که چنین کرد و مرزهای شرقی امپراتوری آسوده شدند.
● لشکرکشی به یمن
در بیابان حجاز ابرهه چیره شده بود. خسرو که میدانست ابرهه و برادر ناتنیاش از طرفداران روم شرقی هستند، ناوگانی را به فرماندهی سرداری به نام وهرز به ناحیهی نزدیک عدن کنونی فرستاد. ایرانیان به سال ۵۷۵ یا ۵۷۷ توانستند بر صنعا، تختگاه عربستان جنوبی، دست پیدا کنند و یمن تا زمان گسترش اسلام، زیر فرمان ساسانیان در آمد.
● خسروی انوشه روان(جاوید روان)
وی دستور ترجمان کلیله و دمنه را از هندی به پارسی داد. به فرمان انوشیروان شهرهای زیادی در ایران ساخته شد و بناهای باشکوهی بر پا شد.(به گفته ای کاخ کسری)
مسعودی داستانی از رفتار دادگسترانهی انوشیروان آورده است که نویسندگان زیادی به نقل از او در کتابها خود آوردهاند. او نوشته است: خسرو پس از بازگشتن به عراق، فرستادگان پادشاهان گوناگون را به حضور پذیرفت. یکی از آن فرستادگان از سوی قیصر روم آمده بود که به تماشای ایوان کسرا پرداخت و از شکوه آن ستایشها کرد. فقط در جلوی ایوان نقصی مشاهده کرد و به همراهان بازگفت. وی را چنین پاسخ دادند که در آن جا خانهای از آن پیرزنی بود که حاضر نشد آن را بفروشد و چون شاه نخواست به آن پیرزن ستم روا دارد، آن خانه را به همان حال بگذاشت و این نقص از آن است. فرستاده گفت: به خدا که این نقص بهتر از هر کمال است.