Blogs

paiiz

saba2013
| 9

 

درخت و پاییزوصلت جداناشدنی با بکدیگر دارند.مثل اوج عشق بازی دو معشوق.مثل لحظه وصال دو دل باخته.مثل نغمه رود در گوش سنگها.مثل آرام گرفتن در آغوش یک دوست.

 

درخت طبق قرار تمام میوه هایش را نثار انسان ها میکندو منتظر دریافت پاداش است.خداوند بهترینها را نثار بهترینها میکندچون خود او عین ارزش است.درخت با دستانی برآورده مزدش را از خدای رحمان و خالق زیبایی ها میگیردو خداوندبا تمام کرمش سرتا پای اورا طلایی میکند تک تک برگهای وجودش راطلاپوش میکند.به پاس زحمت و تحمل بار آفریده هایش.درخت اوج میگیرد زیبا میشودسر تا پا پر از عشق به خالق میشود گر میگیرد شعله میشود از عشق و به تبعیت از خالق بیهمتایش تمام وجودش را تکتک برگهای طلایی رنگش را نثار زمین مهربان و آرامی میکند که اورا در تمام عمردر آغوش گرم خود پرورانده چون اورا سزاوار چنین ارزشی میداند ونه خود را که سر از دامان مادر بر اورده وحال با لباس طلایی رنگ چشم نوازی میکند آری مادر تمام برگهای طلایی عالم نثار آغوش مهربانت.