P_Arabloo

✨✨✨✨✨✨✨✨✨

من معلّم هستم

هر شب از آینه ها می پرسم :

به کدامین شیوه ، وسعت یاد خدا را بکشانم به کلاس ؟

بچه ها را ببرم تا لب دریاچه ی عشق ؟

غرق دریای تفکر بکنم ؟

با تبسم یا اخم ؟

با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود ؟

یا کلاغی که به خانه نرسید ؟

قصّه گویی بکنم ؟

تک به تک یا با جمع ؟

بدوم یا آرام ؟

من معلّم هستم

نیمکت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند

بال های قلم و تخته سیاه ، رمز پرواز مرا می دانند

سیب ها دست مرا می خوانند

من معلّم هستم

درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست

من معلّم هستم

«فریدون مشیری»